هی ! بازم سلام ! ^^ = خوبین ؟؟ حال و روزتون براتون قابل تحمل هست به حد کافی ؟؟امیدوارم که باشه ((: ...چون هر چی نباشه به هر حال ، این روزا هم باید بگذرن دگ ...همین الان خسته و کمی نالان ، ولی آسوده خاطر از فرط راحتی رو زمین ولو شده بودم و واقعا باورم نمیشد !! چیو باورم نمیشد؟؟ خب ... قرار نیست از یه معجزه ی بزرگ تاریخی حرف بزنم ، ولی همین ک اون امتحان از سرم گذشت ، انگار دنیا رو بهم دادن((=بعلـــه !! یک عمرِ تحصیلی ( !! ) فیزیک بخونی و متعجبانه از فقدانِ علاقه ت به ریاضی به فیزیک عشق بورزی ، بعد بخوای بزنی کل زحمات اون دوران یه ذره درس خوندنتمبا ول گشتن و علافی و بیکاری و کوتاهی و بیدار موندن از شب تا صبح و نت و سوشال مدیا ب فنا بدی؟؟ خب ، مسلما چنین چیزی دلم نمیخواست ، اما در واقع بحث خواستن یا نخواستن هم نیس ، بحثِ اینه که از اولِ فرجه تا آخرش ول گردی میکنی و میخوریمیخوابی و شبا تا صبح بیداری ، اون وقت روزِ امتحان فیزیک که عصرش ساعت 5امتحان داری باید یادت بیوفته 3 فصل نخونده داری و توقع نمره ی آرمانی هم داری ؟ :|خب ، از همین تریبون داد میزنم ک رسما کوتاهی کردم ! به حدی ک چندین ساعت قبل از امتحان از استرس و خودخوری نفهمیدم چندین بار عرض راهرو رو طی کردم و واقعا چندین بارِ دیگش نزدیک بود گریم بگیره((= ... مدتهاست درس نخوندم...شاید حتی اصلا حق گریه هم نداشتم !! کسی رو ک نهایتا تو 5 - 6 ساعت !! کلِکتابو واسه امتحان پایانیش خونده چ توقعی میشه ازش داشت رسما ؟؟((= ...راستش گشادی های من با کمال گرایی وجودم اصلا جور در نمیان ، برا همین خودمبا خودم دچار مشکل میشم و خود درگیری هام ب اوج میرسه { = ...در هر صورت دقیقا همون لحظه ای ک نزدیک بود بعدِ دادن اون امتحان استانیِقبل از امتحان اصلی بزنم زیر گریه ! ._. ، پی دی اف سوالات زیبای فیزیک از راه رسید و حتی یک ساعت و نیمم وقت داد!!!!!!!! ... سوالاش روحمو بهم برگردوند((":با آرامش نوشتم ... عکس گرفتم ، اسکن کردم ، فرستادم ، دبیرمون اظهارِ خداحافظیو اینکه سالِ تحصیلی سختی بوده کرد و فلان و فلان و ...((: تموم شد !! فیزیک دهمو امتحاناش... قوانین پیچیده ی فیزیک و دریا و طوفان !! ((= (: ×خب ، خیلی فیزیک تو فیزیک شد ، امتحان بعدی زیسته و من حتی توضیح ندادم تو این مدت چه اتفاقایی افتاده و دقیقا چه بلاهایی سرم اومده و داره سرم میاد '-' بذار یکم از شیوه ی خلاصه نویسی یکی از نامه های جودی ابوتاقتباس کنم تا خزعبلات و اخبار زندگیم‌کوتاه تر و مفید تر بشن*-*1. اولا که میهن مثلا اومده کارشو درست کنه ولی زده خراب ترش کرده -_-استفاده از کاراکترای انگلیسی و یه سری علائم نگارشی تو کامنت اصلا مجاز نیست :|2. خیلیا به بیان مهاجرت کردن که خیلیم جای دنج و گوگولی ایه*-*منم یه وب صرفا جهت ارتباط ساختم ولی هنوز کاملا آماده نیسو نمیدونم چرا حسی بهش ندارم'^' ... دلم نمیخواد اینجارو ول کنم ...هر چند هرچی تا حالا می نوشتم به امید نظرات شما ها بوده و الان با این وضع دیگه نظری در کار نیس ...((": به هر حال هر وقت آماده شد لینکشو بهتون میدم((": ♡ به وب های بیانتون هم حتما سر میزنم در اولین فرصتم~3. بهمون برنامه امتحانی دادن که از امروز شروع شد و تا 1 تیر ادامه داره -_-میتونستن امتحان نگیرن ولی می بینید ک میگیرن...خوبشم میگیرن ...جای شکرش باقیه حداقل حضوری نیس...4. من به شدت تو این مدت قرنطینه درس نخوندم =| ...ینی کل این سه ماهو فقط گرفتم خوابیدم :| ...چیه؟؟ صداقته دیگه '-' 5. امتحان ریاضی از ۴ فصل آخر کتابه که دو فصل آخر من حتی عنوانشم نمیدونم!حدودا پنجاه شصتا ویدیوی ریاضی فرستاده که تا حالا باز نکردم :| دست مریزاد به غیرت و ارادم ... واقعا آفرین ... خیلی آفرین ...!6 . عکسای پست مال روزیه ک بعد از شونصد سال از خونه زدم بیرون و با رعایت پروتکل های بهداشتی! رفتم کلاس زبانمون تا بتونم صبا و سه چهار تا دیگه از بچه ها رو ببینم(: ...جای مبی خالی ! دلم یه ذره شده براش ...7 . این بالایی مینی بوس آقای گل زرده XD ...آقای گل زرد هم شوهرِ خانوم جمهوریه XD ...خانوم جمهوری هم مدیر کیوت و لاغر اندام و ظریف مریفِ موسسه ی زبانمونه XDکفشای آل استارش!! ای خدا ...خلاصع ، من همیشه رو این مینی بوس کراش داشتم XDاختصاصی پویندگان خودمونه ...((= ~ باهاش این ور اون ور میریم XDسر کل کلاسامون صدای گوش نوازش بود'-' دائم این مستر یلو فلور داشت مینی بوسشو روشن میکرد وسط کلاسای ما•-• من باید ، باید باهاش عکس می گرفتم ...دست عکاسشم مرسیXD ...باااد صبا ~خوش گذشت در کل (: ...با ماسک و دستکش ...8. دیده میشه یا نمیشه ، حس میشه یا نمیشه ، فهمیده میشه یا نمیشه ، در هر صورت ، من واقعا دارم سعی میکنم کنار بیام ، ولی باید اعتراف کنم اطرافیانمو کم در نظر گرفتم ... ممکنه با بعضی بی قراری های من واقعا مورد آزار و ناراحتی واقع شده باشن ...مطمئنم دوست ندارن این حجم از خود درگیر پنداری و بی قراری هامو ببینن،ولی صادقانه میگم ، باعث و بانیش خودم نیستم!!! واسه درست کردنش هر کاری کردم ... هر راهیو امتحان کردم ولی تهش بازم به همون جایی رسید ک قبلا ختم شده بود((:دیگه نمیدونم چیکار کنم ! شاید فقط باید کمتر فکر و خیال کنم ...بگذریم از اون بحث ، به هر حال این یکی امتحان گذشت ، ولی هیچ تضمینی نیست کسی با علافی و کوتاهی نمره بیاره(((: ...9. طبق عادت قدیمیم ، بعد همه ی امتحانام سعی میکنم بیام و پست بذارم ،از حال و روزم بگم و هر چیزی ک به ذهنم میاد توصیف کنم ...حرف بزنم تا تو گلوم گیر نکنه(: ...من نمیتونم از نوشتن دست بردارم ، حتی اگه جای قطعات ادبی فقط مشت اراجیف خود درگیر طورانه یتینیجری باشه ، حتی اگه از دیدگاه کوته فکرانه ی بعضیا ، وبلاگ نویسی از مد افتاده باشه ، من همچنان ادامه میدم !!10. تو رو خدا ببین ! قرار شد تازه مثلا خلاصه وار بنویسم ! نخوام خلاصه وار بنویسم دیگه چه وضعی میشه ((: ..!!پ.ن : امتحان بعدی زیست به وقت ۱۰ خرداد ۱۳۹۹پ.ن 2 : همین چند لحظه پیش تازه یادم افتاد باید برا ورزش رکورد و ویدیو میفرستادیم به عنوانِ امتحان ورزشِ خرداد :|بذار فقط...خوب تماشا کنین ... این روزها و نوعِ گذروندن زندگی کوفتی تحصیلیمو مث چی تو سر نوادگانم می کوبم...بهشون میگم چ زندگیِ زیبا و جذابِ قاطی پاتیِ فلاکت بار و قشنگی داشتم تو این دوران قرنطینه ... وایسین فقط ... چ مامان بزرگ یومیکویی بشم XD