یوح !! من باز اومدم !! ("=اومدم سخنانم رو بیرون بریزم تا بلکه شاید فلسفه ی این حال و احوالات نوتلایی رنگ این روز ها رو بهتر درک بنمایم:"|اولین سوالی که از خودم دارم ، اینه که فازم چیه جدا؟؟؟تو خونمون عین روح راه میرم !! وقت میکشم !! پرز های قالی رورصد میکنم ، به شوهر عمه ی رئیس جی وای پی اینترتینمت فک میکنم ، چهار روزِ آزگار تعطیل بودم!!! بعدشم میدونستم که هشت تا امتحان دارم._. ...برا همین فقط وقت تلف کردم عایا؟؟ بعدم تک تک دقایق مدرسه رو عذاب وجدان می گیرم؟؟؟ :|چه مرگمه؟؟ :| فازم چیه ک فاز روشن فکری بر میدارم بعدم بی خیال ترین آدم ممکن میشم و روزی چهار صد بار پله های طبقه دوم مدرسه رو میرم بالا و از آخرین پله می پرم پایین؟؟ :|بدبختی اینجاست که ، مردم یا میرن از خونه هاشون بیرون یکم هوا بخورن ، یا عین فرزندان آدم تو خونه می شینن و درساشونو میخونن :|اون وقت من بیست و چاری تو خونمونم (دقیق ترش که تو اتاقمم) ، و همه فک میکنن دارم کتابامو میجوم ، در حالی ک نمیدونن دارم حتی اخبار شبکه سه رو می بینمXDجالب اینجاست ک خودمو توبیخ هم میکنم:| با خودمم حرف میزنم:|بعدم به خودم میگم که با خودم حرف زدن از این به بعد ممنوعه ،چون هر چی بیشتر با خودم حرف میزنم بیشتر میزنه به سرم:|دبیرستان اینجوریه ک اگه تو خونه تون هیچی نخونی ، تو مدرسه تونباید عین یک عدد پوتیتوی نپخته به معلم جذابتون زل بزنی تا پشت سر هم درس بده و خیلی شیک بگه : خانوما !! فردا کوئیز !! :"|حالا بخونی ام خیلی فرقی نمیکنه ، ولی بازم بدتر که نیست:|بعدش تو بکوبی تو سرت و هر غلطی بنمایی ، بازم هیچی نفهمی!!!جالب اینجاست ک میدونم باید چیکار کنم ولی نمیکنم !!شایدم نمیدونم که میدونم !!! عاااااه خدایا...منو گاو کن!!! ._.این جذابیتا و خود درگیری ها رو ازم نگیر !!! به انحنای ستون فقراتم ک تو مد هیچی با مود من نمیخونه اصلا :|اصن منم که باهاش نخوندم!!! اگه افتخار میدادم میخوندم حالا خودم ندادم D"=پ.ن : *از مرز رد دادن می گریزیم و در کرانه ی افق خرگوش وار پیتکو پیتکو می کنیم...!!! همه برای یکی ،و یکی برای خودش !!!* سکوت...!!پ.ن : امتحانهای ریاضی به هفته های آتی موکول گشت!!پ.ن 2 : دعا میکنم فردام باهوش نیاد:"...ولی میاد :| میدونم:|پ.ن 3 : چرا نمیتونم از ام وی HeartBeat دست بکشم؟؟؟+_+پ.ن 4 : چرا اینقدر غریبه ام با خودم؟؟؟:"|پ.ن 5 : چار سال بعد که یکم سر عقل اومدم میام این پستو میخونم خیلی روشن فکر وارانه و خودفهیم پندارانه میگم : آه...چه اسکلی بودم!!!ولی از همین حالا به خود چار سال بعدم ک داره این پستو میخونه بگم :اسکل خودتی !!!!! عیح !!!!!!!! فک نکنی حالا دو سال بزرگتر شدی یه چیزی حالیتهXD !! خیر !! تو هنوز همون کودک خود درگیر سابقی!!
۹۸/۱۱/۲۶
۰
۰
𝙃𝙚𝙡𝙞𝙤𝙨 𓆩♡𓆪